کد مطلب:231597 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:200
در احراز و عوذات
51- یاسر خادم گوید: هنگامی كه حضرت رضا (ع) وارد قصر حمید بن قحطبه شد لباسهای خود را كند و به حمید داد، حمید هم آن لباسها را به یكی از خدمت كاران خود داد كه آن را بشوید.
پس از چند لحظه خدمت كار برگشت و رقعه ای را به حمید داد و گفت: من این را در جیب ابوالحسن یافتم.
[ صفحه 587]
حمید گوید: عرض كردم قربانت گردم خدمت كار رقعه ای را در جیب پیراهنت پیدا كرده است، این رقعه چیست؟
فرمود: ای حمید این یك «عوذه» است كه ما همیشه با خود داریم، گوید: گفتم: آن را به من مرحمت كن.
فرمود: هر كس این حرز را در جیب خود نگهدارد از بلاها محفوظ می ماند و شیطان بر او تسلط پیدا نمی كند، و سلطان هم نمی تواند او را آزار و اذیت كند.
پس از چند لحظه خدمت كار برگشت و رقعه ای را به حمید داد و گفت: من این را در جیب ابوالحسن یافتم.
[ صفحه 587]
حمید گوید: عرض كردم قربانت گردم خدمت كار رقعه ای را در جیب پیراهنت پیدا كرده است، این رقعه چیست؟
فرمود: ای حمید این یك «عوذه» است كه ما همیشه با خود داریم، گوید: گفتم: آن را به من مرحمت كن.
فرمود: هر كس این حرز را در جیب خود نگهدارد از بلاها محفوظ می ماند و شیطان بر او تسلط پیدا نمی كند، و سلطان هم نمی تواند او را آزار و اذیت كند.